منش شهروندی

منش شهروندی

صفحه اصلی

حقوق شهروندی ‌و‌ «حق بر شهر»

حقوق و تکالیف متقابل شهر و شهروندان

«شهر»، «شهروندی» و «حقوق شهروندی»؛ مفاهیم و واژه‌هایی که این‌روزها از گروه‌های مختلف اجتماعی، به‌ وفور شنیده می‌شود. بسیاری از ما صبح که از خانه خارج می‌شویم تا غروب که دوباره به خانه بازگردیم با مسائل مختلف شهری درگیر هستیم. شهر یعنی کتابخانه، سینما، دانشگاه، فرهنگسرا، تئاتر، پارک، تفریحگاه‌های عمومی، ورزشگاه، مجتمع‌های رفاهی و فروشگاهی، فرودگاه، شهرداری، راه‌آهن، هتل، مترو، شبکه حمل‌ونقل عمومی، بیمارستان، نمایشگاه و... و شهروندان عموما با سلایق و انگیزه‌های مختلف، در جامعه شهری به فعالیت می‌پردازند؛ عده‌ای برای کسب‌وکار، گروهی برای پرکردن اوقات فراغت و گروهی دیگر برای آموختن مهارت‌های فردی و جمعی. مشکلات شهری هم یعنی ترافیک، وسایل حمل‌ونقل عمومی، آلودگی هوا، محدوده طرح ترافیک، نظافت شهر، فضای سبز شهری، پارک‌ها، سد معبر و... . شاید ساده‌ترین مثالی که همواره با آن درگیر هستیم آبگرفتگی معابر در روزهای برفی و بارانی باشد؛ روزهایی که تاکسی‌ها دربست می‌شوند و وسایل حمل‌ونقل عمومی، دیر می‌رسند، اتوبوس‌های خط‌ویژه جای سوزن‌انداختن ندارند و بدتر از همه هم شلوغی متروهاست که انواع و اقسام بوها با هم مخلوط می‌شود و در این بین دستفروش‌های داخل مترو هم سعی می‌کنند جنس‌هایشان را بفروشند. بارها هنگام غرزدن و گلایه گفته‌ایم: «انگار نه انگار که مردم وجود دارند».

 حقوق شهری و شهروندی
​​​​​​​

در ساده‌ترین شکل تعریف، مردم همان شهروندان یک شهر هستند. مفهوم شهروند و حقوق شهروندی از آن‌دست واژه‌ها و مفاهیمی‌است که با تأخیر، وارد ادبیات حقوقی کشور ما شده است؛ به‌طوری که طراحان قانون اساسی در هیچ‌یک از اصول به‌خصوص فصل سوم (حقوق ملت) این واژه را به ‌کار نبرده‌اند. نخستین ‌بار قانونگذار در سال1383با «قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی» این واژه را وارد ادبیات حقوقی ایران کرد.
حقوق شهروندی، یک مفهوم نسبتا وسیع است که شامل حقوق سیاسی و غیرسیاسی می‌شود. حقوق شهروندی در بستر حقوق شهری، از مفاهیمی‌است که جنبه‌های گوناگون شهروند و زندگی شهری را در بر می‌گیرد؛ مباحثی از قبیل:


  •   حق برخورداری همه شهروندان از اطلاعات به‌روز، صحیح، دقیق و کافی درباره اداره شهر

  •   حق مشارکت شهروندان در تدوین بودجه شهری و مدیریت شفاف شهری

  •   حق برخورداری از سیستم حمل‌ونقل عمومی کافی با هزینه مناسب

  •   برخورداری از محل سکونت امن ( بهترین مثال برای درک این حق، زلزله مخوف تهران و گسل‌هایی‌است که این شهر را ناامن کرده است.)

  •   حق شهروندان برای برخورداری از محیط‌زیست سالم

  •   برخورداری شهروندان از فضای سالم برای فعالیت‌های فرهنگی، ورزشی و صرف اوقات فراغت و ایجاد فضاهای عمومی جهت ورزش، مانند پارک‌ها و فضاهای سبز؛ به‌ طوری که در دسترس باشد و مردم در محله بتوانند به‌سهولت از آن استفاده کنند

  •   حمایت خاص از گروه‌ها و افراد آسیب‌پذیر و نقش شهرداری در پاسداشت کرامت انسانی معلولان

  •   حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی شهر

  •   حفظ سلامت و پیشگیری از شیوع بیماری در محله با جمع‌کردن زباله‌ها، انتقال آنها به خارج از فضای شهری و معدوم‌کردن آنها

  •   هدایت فاضلاب‌های تولیدشده در شهر به نقاط خارج از شهر

  •   پاک‌کردن آبراه‌ها از اشیا و زباله‌ها و پسماند‌های احتمالی به منظور جلوگیری از جمع‌شدن و ماندن آب در جوی‌ها.

جایگاه حقوق شهروندی و حقوق شهری محدود به قوانین داخلی کشورها نمی‌شود بلکه این مفهوم مرزها را درنوردیده است؛ به‌‌طوری که امروزه منشور جهانی حقوق شهری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این منشور عمدتا به بحث شهر و شهرنشینی و حقوق ساکنان شهر‌ها می‌پردازد.

 تکالیف شهروندی

باید توجه داشت که حقوق و تکالیف در برابر هم قرار می‌گیرند و هر کسی در قبال حقی که به او تعلق می‌گیرد موظف است و باید وظیفه‌ای انجام دهد و تکلیفی بر عهده اوست. شهروندان نیز تکالیفی از قبیل پرداخت مالیات و عوارض شهری دارند؛ همچنین حفظ محیط‌زیست و... . ناگفته نباید گذاشت که در این بین، تدوین قانون جامع شهری ( شهرداری با نگاه مدرنیزاسیون ) یکی از نیازهای مهم قوانین شهری‌است. تدوین قانون جدید و به‌روزکردن قوانین، نیاز همه جوامع (حتی توسعه‌یافته ) است. این در حالی‌است که در کشور ما علاوه بر قدیمی‌بودن قانون شهرداری و اصلاح چندین‌باره آن، با تنوع و تکثر قوانین در حوزه شهر و شهرداری مواجه هستیم و متأسفانه در قانون شهرداری مصوب سال1334 و اصلاحات و الحاقات بعدی، هیچ‌گونه ذکری از شهروند به میان نیامده است. در این قانون صرفا به وظایف شهرداری‌ها ـ و نه شهروندان ـ اشاره شده است؛ درحالی‌که در قوانین کشورهای پیشرفته به روابط دو‌سویه شهرداری و شهروندان به شکل توامان پرداخته می‌شود.

روش‌های آموزش شهروندی
​​​​​​​

امروزه مفهوم شهروندی، از ایمان‌آوردن به مسئولیت‌های خود در مسائل اجتماعی و داشتن باورهای مثبت و ذاتا ارتباطی درباره همکاری با دیگران برای اداره زندگی، به سوی اصلی حقوقی که دربردارنده وظایف و تعهدات اجتماعی نیز هست، معطوف شده است؛ از این نظر مفهوم شهروندی، هم برای سیاستمداران و هم برای اندیشمندان اجتماعی و مجریان طرح‌‌های فرهنگی، دارای اهمیت است؛ زیرا همه آنها بر مسئولیت‌هایی تأکید می‌کنند که زمینه بقای جوامع سیاسی و محیط طبیعی ما را استحکام می‌بخشد. اگرچه از لحاظ تاریخی، مفهوم شهروندی تا حدودی با اندیشه‌های نوین تفاوت داشته اما تحلیل‌‌های مدرن از این مفهوم، ما را به ماهیت مساوات‌گرایانه آن نزدیک کرده است؛ به همین دلیل، شهروندی ذاتا با سلطه‌گری از هر نوع آن ناسازگار است.
در واقع موضوع شهروندی حاوی یک منطق و عنصر معقول درونی ‌است که به تأکید فالکس (1381، ترجمه دلفروز) منافع آن حتما باید هر چه بیشتر، همگانی و مساوات‌گرایانه شوند؛ بنابراین موقعیت هر شهروند بر حس عضویت‌ داشتن در یک جامعه گسترده دلالت دارد. این موقعیت، کمکی را که یک فرد خاص به آن جامعه می‌کند، می‌پذیرد؛ درحالی‌که به او استقلال فردی‌اش را نیز ارزانی می‌دارد. این استقلال در مجموعه‌ای از حقوق انعکاس می‌یابد که هرچند از نظر محتوا در زمان‌ها و مکان‌های مختلف متفاوتند اما همیشه بر پذیرش و کارگزاری و نقش فاعلیت سیاسی دارندگان آن حقوق، دلالت دارند.
 مفهوم کلیدی مستتر در شهروندی، ایده اجتماعی ‌بودن آن است. این ایده نمی‌تواند صرفا مجموعه حقوقی باشد که فرد را از تعهد به دیگران رها کند؛ به همین دلیل است که هارت (1380، ترجمه طاهری) تأکید می‌کند که شهروندی یعنی مشارکت در سطوح مختلف امور اجتماعی.
مشارکت به عقیده وی، فرایند سهیم‌ شدن در تصمیم‌‌ها، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی‌ است و وسیله‌ای‌ است که دمکراسی به کمک آن ساخته می‌شود و نیز معیاری‌است که دمکراسی‌ها باید بر اساس آن سنجیده شوند. مشارکت به تأکید وی، حق بنیادی شهروندی‌است؛ به همین دلیل، شهروندی، ایده‌ای قوی‌است. شهروندی شرافت خود را به رسمیت می‌شناسد اما درعین حال بستر اجتماعی‌ای را که فرد در آن عمل می‌‌کند نیز مورد تأکید قرار می‌دهد.
به نظر می‌رسد که هم‌اکنون تمام نظریه‌ها و الگوهای مرتبط با فردگرایی و جمع‌گرایی در یک دیدگاه التقاطی در نهایت بر بهبود توان اجرایی و مشارکتی افراد و سازمان‌ها برای کسب سازگاری، خود تدبیری، همکاری و افزایش دخالت‌های مسئولانه در مسائل شهری تأکید می‌کند. هم‌اکنون بیشتر مدیران فرهنگی و سیاسی به این نتیجه دست یافته‌اند که بهبود ساختارها ( الگوهای رابطه‌ای )، سیستم‌ها (سیستم‌های اطلاع‌رسانی و اجرایی) و مهارت‌های مناسب ( مهارت‌های ترغیب‌‌ سازی‌ ارتباطی) درون یک اجتماع به‌ منظور افزایش کارایی افراد و حس مسئولیت‌‌ پذیری، اهمیت حیاتی دارد؛ از این رو تأکید فزاینده بر نیاز به بیان هدف این آموزش‌ها و مشارکت افراد در مسائل شهری ( چرایی آن و فلسفه چنین آموزش‌هایی ) بینش نسبت به آن (برای نیل به این هدف به چه چیزهایی نیازمند هستیم ) و استراتژی آن ( چگونگی انجام کار، ابزار و وسایل) شده‌است. البته هدف، بینش و استراتژی در سطح مؤسسه‌‌هایی که متولی چنین آموزش‌هایی خواهند بود نمی‌تواند به ‌تنهایی و در انزوا تدوین شود؛ باید محیط یا منابع اقتصادی، فنی و سیاسی یک جامعه نیز به‌عنوان متغیرهای اثرگذار تدوین طرح‌ها و مشارکت‌ها لحاظ شوند.
شهروندان به‌عنوان کارگزاران اخلاق، همواره راه‌‌های جدیدی برای بیان شهروندی خود می‌یابند؛ بر این اساس، فرد و جامعه در تعامل دوگانه به‌ سر می‌برند. به‌ عبارت دیگر، کارگزاری فردی و کردارهای اجتماعی به طور متقابل و مضاعفی به هم وابسته‌اند. فرد از طریق اعمال حقوق و تعهدات، شرایط ضروری شهروندی را باز تولید می‌‌کند. با ایجاد چنین شرایطی باید امیدوار باشیم که بتوانیم دغدغه معاصر بودن خود را به صورت مشارکت در ساختار جامعه‌ای که خواهان آن هستیم، نشان دهیم. از این نظر ضرورت آماده‌سازی‌ نوجوانان، جوانان و بزرگسالان برای مشارکت در یک زندگی مدنی با توجه به تغییرات سریعی که در همه ابعاد فکری، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری ایجاد شده، بیش از پیش احساس می‌شود.

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش